مرحوم قطب الدین راوندی روایت کرده است: روزی از امام جعفر صادق(ع) سوال کردند: روزگار خود را چگونه سپری می فرمایید؟ حضرت(ع) در جواب فرمودند: عمر خویش را بر چهار پایه اساسی سپری می نمایم: می دانم آنچه روزی برای من مقدر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگری نمی گردد. می دانم دارای وظایف و مسئولیت هایی هستم، که غیر از خودم کسی توان انجام آنها را ندارد. می دانم مرا مرگ درمی یابد و ناگهان بدون خبر قبلی مرا می رباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم. و می دانم خدای متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم. (مستدرک وسائل الشیعه، محدث نوری، ج ۱۲، ص ۱۷۲، ح ۱۵)
توصیه از آیتالله بهجت(ره)درباره سیر و سلوک
حضرت آیتالله بهجت(ره) از جمله سالکان و عارفان حقیقی طریق الهی است که توجه به توصیههای این فقید فرزانه میتواند راهی روشنگر را پیشروی انسان قرار دهد.
عقیق:حضرت آیتالله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسشهای شما، پاسخهای آیتالله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی میآید:
1- اولین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟
- این که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام!
2- بهترین ذکر چیست؟
- بهترین ذکر، ذکری است که من میگویم؛ ذکر خدا عندالحلال و الحرام
3- چگونه میتوان به عرفان دست یافت و عارف شد؟
اگر به آنچه میدانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است.
4- با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتنابناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟
- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.
5- عده زیادی از شما تقاضای درس اخلاق دارند اگر برایتان امکان دارد درس اخلاق بگذارید تا ما از وجودتان بهرهمند شویم؟
- کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟!
آقایی درس اخلاق میداد و جمعیت زیادی در درس او شرکت میکردند. اما بعد از مدتی استاد کلاس را ترک کرد. پرسیدم چرا؟ گفت: اثر نداشت، کار به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگویم که شما این کار را کردی و این گناه را مرتکب شدی تا اثر بگذارد و از آن دست بکشد. همچنین میگفت: نه در گوینده اثر دارد و نه در شنونده!
حال ما چنین است که واضحات از ما عمدا فوت شده است!
جناب عبدالمطلب در آخر گفت: «أنا رب الإبل، ان للبیت ربّا سیمنعه؛ من صاحب شتران خود هستم، خانه خدا (کعبه) صاحبی دارد که خود از آن حمایت میکند. ولی آخرین حرف او اولین حرف ماست.
ما نمیخواهیم طریقه تمام علما و سلف صالح را دنبال کنیم. شخصی نزد آقایی رفت و گفت: ذکری به من دستور دهید، آن آقا به او گفت: نماز بخوان ... همان نمازی که حضرت رسول(ص) میفرماید: نور چشم من در نماز است.
6- اگر کسی بخواهد به لحاظ معنوی به جایی برسد چه توصیهای دارید؟
- اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی است اگر چه هزار سال عمر کند.
منبع:باشگاه
ضمن تبریک عید سعید غدیر
ای کاش همه عمل میکردیم .زمانه ای شده چشم و هم چشمی زیاد شده ...
برای مردم تقسیم زمان هم مشکل و مشکل میدانند و
خیلی چیزهای دیگر...
اما معصومین همه چیز را گفتند ..
ای کاش همه درس میگرفتیم و تنها اسممون شیعه نبود عمل هم مهمه ..
اگه خدا به فریادمون نرسد این ره که می رویم سرانجام خوبی ندارد..
******
امام رضا (ع) میفرمایند: بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
امیدواریم همه از عمل کنندگان به احادیث گهربار امامان معصوم (ع) باشیم چراکه عمل به سخنان معصومین (ع) میتواند راهگشای زندگی ما باشد.
امام رضا (ع) میفرمایند:
1- زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت 10 جزء است، که 9 جزء آن در کنارهگیری از مردم و یک جزء آن در خاموشی است.
2- بخیل را آسایشی نیست، حسود را خوشی و لذتی نیست، زمامدار را وفایی نیست و دروغگو را مروت و مردانگی نیست.
3- ایمان چهار رکن است: توکل بر خدا، رضا به قضای خدا، تسلیم به امرخدا، واگذاشتن کار به خدا.
4- بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
5- پنج چیز است که در هر کس نباشد امید چیزی از دنیا و آخرت به او نداشته باش: کسی که در نهادش اعتماد نبینی و کسی که در سرشتش کرم نیابی و کسی که در خلق و خویاش استواری نبینی و کسی که در نفسش نجابت نیابی و کسی که از خدایش ترسناک نباشد.
6- هر که میخواهد معدهاش آزارش ندهد، در بین غذا آب نخورد.
7- هر چیز سودمند و نیروزا برای جسم که موجب تقویت بدن میشود، حلال است و هر چیز زیانآور که نیروی آدمی را میگیرد یا کشنده است، حرام است.
8- بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای تأمین معاش، زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیبهایتان را به شما میشناسانند و در دل شما را دوست دارند و ساعتی برای کسب لذّتهای حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست میآورید.
دعای باران
بسم الله الرحمن الرحیم.
دقیفاً هفتاد سال پیش بود؛ یعنی سال 1323 هجری شمسی. در همین [فصل] تابستان بود؛ کشاورزان و زارعان گیلانی مدتها بود از نزولات رحمانی و آسمانی بیبهره مانده بودند؛ به طوری که بیشتر مزارع و باغات چای دچار سوختگی و خشکسالی شده بود. البته باید این موضوع را گفت که ما آن موقع سد سفیدرود را نداشتیم و آن نهرها و شبکهها و کانالهای آبی که به نام سد تاریک بعداً تأسیس شده بود، هنوز تأسیس نشده بود. بنابراین کشاورزی گیلان، کشاورزی ایران، دیمی بود و اگر باران نمیآمد، اکثر این مزارع و محصولات صدمه میدید و همین طور هم شده بود.
در یکی از این ایام، شب جمعه ای بود که گفته بودند امشب -شب جمعه- آقای حجت الاسلام سید محمود روحانی بنیهاشمی که منزلش در جنب مسجد قرار داشت، برای دعای باران- نه نماز- دعای استثغا، به مسجد خواهند آمد و بعد از نماز مغرب و عشا به منبر خواهند رفت و از خداوند استغاثه خواهند کرد تا شاید رحمت الهی که رحمت واسعه است، مدد کند که این باغات کشاورزی و محصولات کشاورزی و کشاورزان - که اقشار زیادی از این منطقه را تشکیل می دادند- اینها شاد و خوشحال بشوند و سرمایه شان به کلی از دست نرود.
این نکته را هم باید اضافه کنیم که این آقای روحانی، کمتر به مسجد می آمدند. پیرمردی بود حدود نود و پنج شش سال و بیشتر در خانه ساکن بود. ولی سالهای سال اقدامات مفیدی در زمینههای مختلف، بخصوص در زمینه ایجاد مودت و دوستی بین مردم و حل اختلافات مالک و زارع و این نوع کارها کرده بودند و چندین سال هم ایشان مسئول امور قضائی بودند و در جنبش جنگل شرکت داشتند. یک مرد شریف و روحانی پاکی بود. من هم در آن موقع محصل دبیرستان بودم و معمولاً در آن مسجد که کنار منزل ما بود، اکثراً نماز میخواندم. پشت سر امام آن مسجد –مرحوم آشیخ اسدالله اخوان تقوی- نماز جماعت میخواندم. آن شب هم بنده در مسجد بادی الله حضور داشتم که این حادثه را به چشم دیدیم.
مرحوم آیت الله یا حجت الاسلام حاج سید محمود روحانی بی خبر و بدون اطلاع قبلی آمد یک راست رفت منبر و بالای منبر نشست و شروع کرد به دعا و استغاثه و اولین کلمه ای که گفت این بود که « ای مردم، مسلمانان، امشب شب جمعه است و منادی ندا می کند: هل من تائب، هل من مستغفر؟ آیا توبه کنندهای هست؟ استغفارکنندهای در بین شما هست؟ چون شرایط ایجاب می کند، شب جمعه است، شب رحمت است. اگر شما توبه کنید، خداوند تواب رحیم، توبه شما را میپذیرد. علی الله توبه. خداوند در آیهای فرموده که اصلاً توبهپذیری بر خداست. خداوند خیلی توبهپذیر است. مردم اگر به درگاه الهی توبه کنند، خداوند توبهپذیر است و نبایستی ار رحمت الهی محروم ماند.»
همین طور صحبت می کرد. بعد گریه کرد. عجیب گریست به طوری که آن آقای خادم، چراغها را خاموش کرد. مردم همینطور گریستند. زنان، مردان. بعد شروع کرد به وعظ و سخن گفتن و گفت: «ای مردم، اگر میتوانید توبه کنید، از گناهانتان استغفار کنید. امشب شب رحمت است و انشالله ما بتوانیم زودتر نتیجه بگیریم. کشاورزان گیلان در وضع بسیار بسیار ناجوری قرار دارند، باران رحمت اللهی مدتی است که نباریده و این نزولات جوی و رحمانی از اینجا فاصله گرفته.»
(به قول سعدی شیرازی آسمان بر زمین گشت بخیل)
این را گفت و همین جور دوباره گریست و مردم گریستند و گفت «ما برای استثغا آمدیم. هیچ چیز نمی خواهیم. فقط رحمت اللهی شامل حال این مردم کشاورز و زحمتکش بشود. چون چند سال قبل هم این حادثه روی داد و مردم از هستی ساقط شدند، به خصوص کشاورزان فومنات. حالا اطراف رشت هم باغات چای و توتون و مزارع برنج همه آب می خواهند.»
همین حرفها را که میزد یک مرتبه یکی از بیرون فریاد زد: «باران! باران! دارد می آید مثل سیل.» جماعت بیرون مسجد بیش از جماعتی بودند که در داخل مسجد حضور داشتند. این را من عیناً مشاهده کردم. شاهد عینی هستم. دقیقاً در تابستان سال 23 بود. بعد از این حادثه عده زیادی از جمعیتی که در مسجد بودند، هجوم آوردند به منبرو لباس و عبا و قبای آقا را تکه تکه کردند که به عنوان میمنت و تبرک بردارند. چون حادثه عجیبی بود برای اینها. معمولاً علما میرفتند بیرون از شهر، عده زیادی هم با اینها میرفتند و نماز باران میخواندند و بعداً باران هم میآمد. ولی این بار در خود مسجد، آقا دعا کرد و دعایش مستجاب شد.
این نکته را هم عرض کنم که مرحوم حجت الاسلام یا آیت الله سید محمود روحانی، داماد مجتهد معروف رشت، آشیخ محمد خمامی بوده و ایشان جد مادری دکتر عنایت رضا است و خود دکتر رضا بعداً به من گفت که «آقا! معجزه دومی که آن شب روی داد، این بود که جماعتی از اصحاب مسجد بادی الله آقا را بغلکنان گرفتند، بردند منزل و از دست آن اهالی که هجوم آورده بودند ... نجات دادند.
مرحوم آقا بعد از چند هفته ای به عتبات سفر کردند . شش ماه به نجف و کربلا رفتند و بعد برگشتد، در قزوین به رحمت الهی پیوستند. یعنی در اواخر همان سال 1323 ایشان در قزوین فوت کردند که بعد جنازه را دومرتبه به عتبات بردند و در آنجا دفن کردند. به قول معروف عاش سعیدا و مات سعیدا.
این مرحوم، خدمگزار بود و در رفع اختلافات و در حل مشکلات قضائی بسیار بسیار صاحب تجربه و صاحب اجتهاد بود و یک کناب هم نوشت در اوایل جنبش مشروطه به نام کتابچه تسویه حقوق که رابطه بین مالک و زارع و اختلافاتی که بین آنها هست و علل و موجبات آن اختلافات و راه حلهای پی در پیای که ایشان پیشنهاد کرده و داده، [در آن توضیح داده شده است]. این کتابچه مدتها از بین رفته بود و بعد دوباره پیدا شد و من این کتابچه را چاپ کردم. این را سرکنسول روس [هنگامی که] قیام مشروطه شده بود یعنی 1906 میلادی با خود برده بود به روسیه و با افزودن مقداری اطلاعات دیگر دربارة روابط کشاورز و مالک یا مالک و زارع و یا همان سیستم ارباب رعیتی سابق، رساله دانشگاهی خودش کرد و در آنجا چاپ شد.
در این ماه شهریور(مهر) 1393 که چندین ماه است ما از این رحمت الهی بی بهره هستیم، ما آرزو میکنیم، استدعا میکنیم، استغاثه می کنیم، که به یمن اجابت دعای آقا و روحانیون و اهالی مؤمنی که آن شب دست به دعا برداشته بودند، انشالله ما هم بزودی زود این معجزه را ببینیم و رحمت بفرستیم برای آن درگذشتگانی که هفتاد سال پیش درخواست باران کرده بودند و خواست و تقاضای آنها مورد اجابت درگاه الهی قرار گرفت.
به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟
عقیق:امام صادق علیه السلام فرمودند: المومن اعظم حرمه من الکعبه: حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است. (بحارالانوار، ج 64، ص 71)
به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟
عقیق:امام صادق علیه السلام فرمودند: المومن اعظم حرمه من الکعبه: حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است. (بحارالانوار، ج 64، ص 71)
اگر در راه سیر و سلوک، به جایى رسیده ام، به برکت بیدارى شب و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است.
عقیق: آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیتی به پسرشان میفرمایند: