نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

آیا می دانید؟

آیا میدانید: کاروان امام حسین (ع) در 28 رجب سال 60 هجری از مدینه حرکت کرد و سوم شعبان به مکه رسید
آیا میدانید: کاروان امام حسین (ع) 2 روز درمدینه ، 4 ماه و 10 روز در مکه ، 23 روز در راه ، 10 روز درکربلا ماند
آیا میدانید: کاروان سالار شهیدان 18منزل به منزل طی نمود و در روز دوم ماه محرم سال 61 هجری به سرزمین کربلا رسید
آیا میدانید: امام حسین (ع) 11 سال امامت نمود
آیامیدانید: امام حسین (ع) 58 سال عمر نمود
آیا میدانید: سرمبارک امام حسین بر روی نیزه سوره کهف وآخرین آیه سوره شعرا را میخواند وسیعلم الذین ظلموا.....
آیا میدانید: 51 سال بعد از رحلت رسول اکرم (ص) واقعه عاشورا اتفاق افتاد
آیا میدانید: شهدای کربلا از اولاد ابیطالب اسم شان در ناحیه مقدسه آمده 17 نفر هستند
آیا میدانید: دونفر از فرزندان امام حسین بنام های علی اکبر وعلی اصغر در روز عاشورا شهیدشده اند وحضرت رقیه درسوریه شهید شده است
آیا میدانید: سه نفراز فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بنام های ابوبکر ، عبدالله ، قاسم به شهادت رسیدند
آیا میدانید: ازفرزندان مسلم ابن عقیل ومادرشان رقیه دخترحضرت علی(ع) بنام های محمد وابراهیم به شهادت رسیدند 
آیا میدانید: دونفر از فرزندان حضرت زینب(س) بنام های محمد و عون در روز عاشورا در رکاب دائی شان امام حسین به شهادت رسیدند
آیا میدانید: امام حسین به بالین هفت نفر از شهدا پیاده رفتند : مسلم ابن عوسجه – حسد – واضح رومی – جون ( برده بودند) ابوالفضل – علی اکبر – قاسم
آیا میدانید: بعد ازشهادت امام حسین (ع) 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر غیر از زخم های تیر دربدن مبارک ایشان بوده است
آیا میدانید: اولین شهید هاشمی ، علی اکبر بوده است
آیا میدانید: اولین شهید غیر هاشمی ، عبدالرحمن ابن عمیر بوده است
آیا میدانید: سه نفر از شهدا بنام های حضرت ابوالفضل ، علی اکبر ، عبدالرحمن ابن عمیر بدنشان قطعه قطعه شد
آیا میدانید: القاب امام حسین (ع) سیدالشهدا ، ثارالله ، ابا عبدالله بوده است
آیا میدانید: همسران امام حسین (ع) ، ام لیلا مادر علی اکبر ، رباب دخترامرالقیس مادر علی اصغر وسکینه ، شهربانو دختر یزدگردسوم مادر امام سجاد بوده اند
آیا میدانید: ازفرزندان ام البنین در روز عاشورا به نام های حضرت ابوالفضل 34 سال ، عبدالله 25 سال ، عثمان 21 سال ، جعفر 19 سال شهید شده اند
آیا میدانید: حضرت ابوالفضل(ع) دارای همسری بنام لبابه ودوفرزند بنام های عبیدالله وفضل داشت ، یکی از علتهای که نام عباس ابوالفضل بوده به معنی پدر فضل ودیگربه معنی پدر همه خوبی ها ، حضرت ابوالفضل درسن چهارده سالگی لباس پدرش اندازه او بوده است ، علمدار امام حسین بود ، درجنگ صفین هم بعنوان ساقی بوده است ، مشاور نظامی پدر بوده است ، 9 سال در عصر امامت برادرش امام حسن مجتبی ، 11 سال ازعمرش درزمان امام حسین (ع) ودرزمان شهادت پدرش امام علی (ع) 14 سال بوده است
آیا میدانید: درخصوص شهدای غیر هاشمی درکربلا
آیا میدانید: عبدالله ابن یقطر این شهید همزاد امام حسین است ومادرش به امام حسین شیرداد واین شهید را رضیع الحسین می خواندند
آیا میدانید: ابوشعشا از تیرانداز ماهر کوفه بوده واز سپاه عمرابن سعد خارج شد و در روز عاشورا 100 تیر به سوی دشمن پرتاب کرد وتنها 5 تیرش به خطا رفت
آیا میدانید: ابوثمامه صاعدی مسئول جمع آوری کمک های مالی واسلحه در کوفه برای مسلم ابن عقیل بوده واعلان وقت نماز ظهر را به یاد امام حسین آورد
آیا میدانید: حجاج ابن مسروق درتمام اوقات نماز موذن امام حسین از مدینه به مکه وازمکه به کربلا بوده است
آیا میدانید: زهیر سنی مذهب بوده واز نیروهای باج گیر کوفه بوده که در روز عاشورا دروقت نماز امام حسین به دعوت امام حسین به کربلا آمد و تمام تیرها را به جان خرید
آیا میدانید: عمران کلبی این شهید از قبیله ای بوده که نیمی مسلمان ونیمی دیگر مسیحی بودند او ومادرش به دعوت امام حسین به کربلا آمدند ومسلمان وشهیدشد
آیا میدانید: نافع ابن هلال راز نگهدار ، قاری قرآن ، کاتب حدیث ، ودر وقایع عاشورا مثل خبرنگار همه رامکتوب نمود ودرحالیکه زخمی شده بود اسیرشد وبه فرمان عمرابن سعد سرش را از تن جدا نمودند
آیا میدانید: واضح رومی این شهید ترک زبان بوده و پیاده می جنگید
آیا میدانید: وهب این شهید مادر وهمسرش هردو مسیحی بودند وبه دعوت امام حسین به کربلا آمدند ومسلمان وشهید شدند

مرحوم قطب الدین راوندی..

مرحوم قطب الدین راوندی روایت کرده است: روزی از امام جعفر صادق(ع) سوال کردند: روزگار خود را چگونه سپری می فرمایید؟ حضرت(ع) در جواب فرمودند: عمر خویش را بر چهار پایه اساسی سپری می نمایم: می دانم آنچه روزی برای من مقدر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگری نمی گردد. می دانم دارای وظایف و مسئولیت هایی هستم، که غیر از خودم کسی توان انجام آنها را ندارد. می دانم مرا مرگ درمی یابد و ناگهان بدون خبر قبلی مرا می رباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم. و می دانم خدای متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم. (مستدرک وسائل الشیعه، محدث نوری، ج ۱۲، ص ۱۷۲، ح ۱۵)

توصیه‌ از آیت‌الله بهجت(ره)درباره سیر و سلوک

توصیه‌ از آیت‌الله بهجت(ره)درباره سیر و سلوک
حضرت آیت‌الله بهجت(ره) از جمله سالکان و عارفان حقیقی طریق الهی است که توجه به توصیه‌های این فقید فرزانه می‌تواند راهی روشنگر را پیش‌روی انسان قرار دهد.
عقیق:حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی می‌آید:

1- اولین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟
- این که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام!

2- بهترین ذکر چیست؟
- بهترین ذکر، ذکری است که من می‌گویم؛ ذکر خدا عندالحلال و الحرام

3- چگونه می‌توان به عرفان دست یافت و عارف شد؟
اگر به آنچه می‌دانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است.

4- با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟
- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.

5- عده زیادی از شما تقاضای درس اخلاق دارند اگر برایتان امکان دارد درس اخلاق بگذارید تا ما از وجودتان بهره‌مند شویم؟
- کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟!

آقایی درس اخلاق می‌داد و جمعیت زیادی در درس او شرکت می‌کردند. اما بعد از مدتی استاد کلاس را ترک کرد. پرسیدم چرا؟ گفت: اثر نداشت، کار به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگویم که شما این کار را کردی و این گناه را مرتکب شدی تا اثر بگذارد و از آن دست بکشد. همچنین می‌گفت: نه در گوینده اثر دارد و نه در شنونده!

حال ما چنین است که واضحات از ما عمدا فوت شده است!
جناب عبدالمطلب در آخر گفت: «أنا رب الإبل، ان للبیت ربّا سیمنعه؛ من صاحب شتران خود هستم، خانه خدا (کعبه) صاحبی دارد که خود از آن حمایت می‌کند. ولی آخرین حرف او اولین حرف ماست.

ما نمی‌خواهیم طریقه تمام علما و سلف صالح را دنبال کنیم. شخصی نزد آقایی رفت و گفت: ذکری به من دستور دهید، آن آقا به او گفت: نماز بخوان ... همان نمازی که حضرت رسول(ص) می‌فرماید: نور چشم من در نماز است.

6- اگر کسی بخواهد به لحاظ معنوی به جایی برسد چه توصیه‌ای دارید؟
- اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی است اگر چه هزار سال عمر کند.

 

منبع:باشگاه

 

چه کسانی مثل برق از پل صراط عبور می کنند؟

ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام؛ محبت و ولایت و دوستی حضرت زهرا (س)؛ صبر بر بیماری؛ صبر کردن بر بدهکار؛ روزه ماه رجب؛ شب زنده داری؛ صدقه دادن و مداومت بر خواندن قرآن نیز جزو اعمالی هستند که در روایات مختلف بر تاثیر بسیار زیاد آنها بر گذر آسان از پل صراط تاکید شده است
 
 یکی مواقف هولناک و سخت در قیامت گذز از پل صراط است. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید: نحوه عبور از صراط به طرق گوناگون خواهد بود بعضی همچون برق و بعضی چون باد، بعضی چون تاختن اسب، بعضی همچون دویدن مرد، بعضی همچون پیادگان و بالاخره گروهى هم آویخته و در حالى که آتش برخى از اندام ایشان را گرفته و برخى را رها کرده است، مى‏گذرند. (به نقل از امالی صدوق،ص ۱۰۷ و بحارالانوار، ج ۸، ص ۶۴)
اما چه کنیم تا بتوانیم مطابق فرمایش امام به سریعترین شکل ممکن یعنی همچون برق از پل صراط گذر نماییم؟
در روایات اعمالی ذکر شده که انسان را در این راه کمک می کنند. از جمله این روایت زیبای نبوی:
النّبیّ «ص»: من أکل من کدّ یده، مرّ على الصّراط کالبرق الخاطف.
رسول خدا فرمود: هر کس از دسترنج خود بخورد، مثل برق از پل صراط خواهد گذشت. (الحیاة، ج‏۵، ص ۴۳۲)
سه نکته:
* از این روایت و روایات مشابه دیگر می توان استفاده کرد که اصل بر این است که بندگان به آسانی از صراط عبور کنند به شرط آنکه ستم نکنند و الا نیازی به انجام کارهای سخت نیست.
از طرف دیگر مشخص می شود که کار و تلاش و کسب روزی حلال چقدر در نزد خدای تعالی محبوب و با ارزش است.
 
** همچنین در کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق روایتی نقل شده که اگر کسى بر آن باشد که در هر جا و در هر موقعیت و فرصتى، نماز خود را به جماعت بخواند، (در روز قیامت) جزو اولین گروه با سبقت‏گیرندگان، با چهره‏اى روشنتر از ماه شب چهاردهم (بدر) به سرعت برق از پل صراط خواهد گذشت، و به ازاى هر روز و یا شبى که توفیق شرکت در نماز جماعت را داشته است ثواب یک شهید را به او خواهند داد.
 
*** ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام؛ محبت و ولایت و دوستی حضرت زهرا (س)؛ صبر بر بیماری؛ صبر کردن بر بدهکار؛ روزه ماه رجب؛ شب زنده داری؛ صدقه دادن و مداومت بر خواندن قرآن نیز جزو اعمالی هستند که در روایات مختلف بر تاثیر بسیار زیاد آنها بر گذر آسان از پل صراط تاکید شده است.
اما قابل تذکر است که این اعمال در صورتی کمک کننده و اثر گذارند که اولا قبول شده و در پرونده عملمان درج گردند ثانیا با گناهان دیگر ضایع نشده و محو نشوند و تا هنگام گذر از صراط باقی بمانند زیرا گناهان ما، حسنات ما را روز قیامت از بین می برند همچنین چه بسا همه اعمالمان را به جهت یک حق الناسی که به گردن داریم،از دست بدهیم.

عاقبت بخیری..

حربن یزید ریاحی اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را برای او داد.
عمر سعد اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد برای آنکه رهبرشان شود و اولین کسی شد که تیر را به سمت او پرتاب کرد.
چه کسی می‌داند آخر کارش به کجا می‌رسد؟
 دنیا دار ابتلاست!
با هر امتحانی چهره‌ای از ما آشکار می شود، چهره‌ای که گاه خودمان را شگفت‌زده می‌کند.
چطور می‌شود در این دنیا بر کسی خرده گرفت و خود را ندید؟
می‌گویند خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد تا بدانی نمی‌شود به عبادتت، به تقربت و به جایگاهت اطمینان کنی.
خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است.
شاید به همین دلیل سفارش شده وقتی حال خوبی داری و می خواهی دعا کنی،
 یادت نرود عافیت و عاقبت به خیری‌ات را بطلبی.


جهنم از نگاهی دیگر..

۱- به سند صحیح از ابو بصیر منقول است که به خدمت امام جعفر صادق (ع) عرض کردم که اى فرزند رسول خدا مرا بترسان از عذاب الهى که دلم بسیار قساوت گرفته . فرمود: اى ابو محمد، براى زندگانى دور و دراز که زندگى آخرت است آماده باش که آنها را نهایت نیست و به فکر زندگى و توشه آن باش و بدان که روزى جبرئیل به نزد حضرت رسول صلى الله علیه و آله رو ترش کرده و آثار اندوه در چهره اش ظاهر بود، و پیش از آن ، هر گاه مى آمد متبسم و خندان و خوشحال مى آمد پس حضرت فرمود که اى جبرئیل چرا امروز چنین غضبناک و محزون آمده اى ؟ جبرئیل گفت که امروز دم هایى را که بر آتش جهنم مى دمیدند از دست گذاشتند. فرمود: دم هاى آتش جهنم چیست اى جبرئیل ؟ گفت : اى محمد حق تعالى امر فرمود که هزار سال بر آتش جهنم دمیدند تا سفید شد پس هزار سال دیگر دمیدند تا سیاه شد، و اکنون سیاه است و تاریک ، اگر قطره اى از ضریع - که عرق اهل جهنم است که در دیگهاى جهنم جوشیده و به عوض آب به اهل جهنم مى خورانند - در آبهاى اهل دنیا بریزند همگى از بوى گندش بمیرند و اگر یک حلقه از زنجیرى که هفتاد ذرع است و بر گردن اهل جهنم مى گذارند بر مردم دنیا بگذارند

از گرمى آن تمام مردم دنیا بسوزند و اگر پیراهنى از پیراهنهاى اهل آتش را در میان زمین و آسمان بیاویزند اهل دنیا از بوى بد آن هلاک مى شوند. چون جبرئیل (ع) اینها را بیان فرمود حضرت رسول صلى الله علیه و آله و جبرئیل هر دو به گریه در آمدند. پس حق تعالى ملکى به سوى ایشان فرستاد که پروردگار شما سلام مى رساند و به شما مى فرماید که من شما را ایمن گردانیدم از آنکه گناهى کنید که مستوجب عذاب من شوید. پس بعد از آن ، هر گاه که جبرئیل به خدمت آن حضرت مى آمد متبسم و خندان بود پس حضرت صادق (ع) فرمود که در آن روز، اهل آتش  عظمت جهنم و عذاب الهى را مى داند، و اهل بهشت عظمت بهشت و نعیم آن را مى داند؛ و چون اهل جهنم داخل جهنم شوند هفتاد سال سعى مى کنند تا خود را به بالاى جهنم برسانند چون به کنار جهنم مى رسند ملائکه گرزهاى آهنین بر کله ایشان مى کوبند تا به قعر جهنم بر مى گردند، پس پوستهاى ایشان تغییر مى کند و پوست تازه بر بدن ایشان مى پوشانند که عذاب در ایشان بیشتر تاءثیر کند. پس حضرت به ابى بصیر گفت که آنچه گفتم ، تو را کافى است ؟ گفت : بس است مرا و کافى است .
۲- در خبرى از حضرت صادق (ع) منقول است که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود که در لیله المعراج چون داخل آسمان اول شدم هر ملکى که مرا دید خندان و خوشحال شد تا آنکه رسیدم به ملکى از ملائکه که عظیم تر از او ملکى ندیدم با هیئتى بسیار زننده در حالى که غضب از جبینش ظاهر بود پس آنچه ملائکه دیگر از تحیت و دعا نسبت به من بجا آوردند، او بجا آورد لکن نخندید و خوشحالى که دیگران داشتند او نداشت . از جبرئیل پرسیدم که این کیست که من از دیدن او بسیار ترسان شدم ؟ گفت : گنجایش دارد که از او بترسى و ما همه از او مى ترسیم ؛ این خازن جهنم است و هرگز نخندیده است و از روزى که حق تعالى او را سرپرست جهنم کرده تا امروز پیوسته خشم و غضبش بر دشمنان خدا و اهل معصیت زیاده مى گردد، و خدا به این ملک مى فرماید: که انتقام از ایشان بکشد، و اگر با کسى به خنده ملاقات کرده بود یا بعد از این مى کرد البته بر روى تو مى خندید و از دیدن تو اظهار فرح مى نمود. پس من بر او سلام کردم و او پاسخم را بشارت به بهشت داد، پس من به جبرئیل گفتم به سبب منزلت و شوکت او در آسمانها که جمیع اهل سماوات او را اطاعت مى نمودند به مالک بفرما که آتش دوزخ را به من بنمایاند. جبرئیل گفت : اى مالک ، به محمد آتش جهنم را بنمایان . پس مالک پرده را بر گرفت و درى از درهاى جهنم را گشود ناگاه از آن ، زبانه اى به آسمان بلند شد و به خروش ‍ آمد که در بیم شدم . پس گفتم : اى جبرئیل بگو که پرده را بیندازد.
فى الحال مالک امر فرمود آن زبانه را که به جاى خود برگردد، پس ‍ برگشت .
۳- به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که حق تعالى هیچ کس ‍ را خلق نفرموده مگر آنکه منزلى در بهشت و منزلى در جهنم برایش قرار داده است ، پس چون اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم ساکن مى شوند منادى ، اهل بهشت را صدا مى زند که به سوى جهنم نظر کنید پس ‍ به سوى جهنم نظر مى کنند و منزلهاى ایشان را در جهنم مى بینند که این منزلى است که اگر معصیت الهى مى کردید داخل این منازل مى شدید؛ پس ‍ ایشان را آنچنان فرح و شادى روى دهد که اگر مرگ در بهشت باشد از شادى آنکه از چنین عذابى نجات یافته اند بمیرند. پس منادى اهل جهنم را ندا کند که به جانب بالا نظر کنید، چون نظر کنند منازل ایشان را در بهشت و نعمتهائى که در آنجا مقرر شده ببینند به ایشان بگویند که اگر اطاعت الهى مى کردید این منازل در اختیار شما بود؛ پس ایشان را اندوه فرا گیرد که اگر مرگ باشد بمیرند. پس منازل اهل جهنم را در بهشت به نیکوکاران دهند و منازل اهل بهشت را در جهنم به بدکاران دهند و این است تفسیر آیه که حق تعالى در شاءن اهل بهشت مى فرماید، که ایشانند وارثانى که بهشت را به میراث برند و در آن مخلد و پایدار خواهند بود.
۴- و نیز از آن حضرت مرویست که چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل جهنم به جهنم در آیند منادى از جانب خداوند ندا کند که اى اهل بهشت و اى اهل جهنم ، اگر مرگ به صورتى از صورتها در آید خواهید شناخت ؟ گویند: نه . پس مرگ را به صورت گوسفند سیاه و سفیدى در میان بهشت و دوزخ بیاورند و به ایشان گویند: ببینید، این مرگ است . پس حق تعالى امر فرماید که آن را ذبح کنند آنگاه مى فرماید که اى اهل بهشت ! همیشه در بهشت خواهید بود و مرگى براى شما نیست ، و اى اهل جهنم ، همیشه در جهنم خواهید بود و براى شما مرگ نیست ؛ و این است قول خداوند عالمیان که فرمود و انذرهم یوم الحسره اذ قضى الامر. بترسان ایشان را از روز حسرت در روزى که کار هر کس منقضى شده و به پایان رسیده باشد و ایشان از آن روز غافلند. حضرت فرمود: مراد این روز است که حق تعالى اهل بهشت و جهنم را فرمان مى دهد که همیشه در جاى خود باشند و مرگ براى ایشان نباشد و در آن روز اهل جهنم حسرت برند ولى سودى ندهد و امید ایشان قطع گردد
۵- از حضرت امیرالمؤ منین منقول است که فرمود: براى اهل معصیت نَقبها(۳۰) در میان آتش زده اند، و پاهاى ایشان را در زنجیر کرده اند، و دستهاى ایشان را در گردن غل کرده اند، و بر بدنهاى ایشان پیراهنهائى از مس گداخته پوشانیده اند و جبه ها از آتش براى ایشان بریده اند، در میان عذابى گرفتارند که گرمیش به نهایت رسیده و درهاى جهنم را بر روى ایشان بسته اند، پس هرگز آن درها را نمى گشایند و هرگز نسیمى بر ایشان داخل نمى شود و هرگز غمى از ایشان برطرف نمى شود، عذاب ایشان پیوسته شدید است و عقاب ایشان همیشه تازه است ، نه خانه ایشان و نه عمر ایشان به سر مى آید؛ به مالک استغاثه مى کنند که از پروردگار خود بخواه که ما را بمیراند. در جواب مى گوید که همیشه در این عذاب خواهید بود.
۶- به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که در جهنم چاهى است که اهل جهنم از آن استعاذه مى نمایند و آن جاى هر متکبر جبار و معاند است و هر شیطان متمرد و هر متکبرى که ایمان به روز قیامت نداشته باشد و هر که عداوت آل محمد صلى الله علیه و آله داشته باشد. و فرمود: کسى که در جهنم عذابش از دیگران سبک تر باشد کسى است که در دریاى آتش باشد و دو نعل از آتش در پاى او و بند نعلینش از آتش باشد که از شدت حرارت مغز دماغش مانند دیگ در جوش باشد و گمان کند که از جمیع اهل جهنم عذابش بدتر است و حال آنکه عذاب او از همه آسانتر باشد.
__________________________________________________
۳۰- نقب : سوراخ .
بحار الانوار ج ۸ ص ۲۸۰
تفسیر مجمع البیان  ج ۶ ص  ۲۱۷
بحار الانوار ج ۸ ص ۳۴۶
منازل الاخره  ص ۱۲۶
بحار الانوار ج ۸ ص

حسین ع

ادوارد براون نویسنده انگلیسی می گوید : ایا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود اغشته به اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ تحت لوای اسلام انجام گرفت را انکار کنند.
 
 آنطون بارا می نویسد : اگر حسین از ما بود در هر سرزمینی برای او بیرق بر می افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می کردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم.
 

ای جوان ترین رشید تاریخ کی می آیی

سپاس مولا را نه فقط برای آنکه از متمسکین وموالیانت شدم بلکه هزاران سپاس که فرزندانت وائمه ی معصومینت را یک به یک ، از اولین شان تا آخرین شان مهدی دوست می دارم.

عملی که ثواب نود حج رسول خدا را دارد!

 امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود:
 
 «روزی حسین بن علی علیه السّلام در دامان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم قرار داشت. حضرت با او بازی می کرد و وی را می خنداند. عایشه گفت: ای رسول خدا، چه محبت شگفت انگیزی به این کودک داری! فرمود: وای بر تو! چگونه او را دوست ندارم و بدو محبت نورزم و حال آنکه میوه دل و نور چشمم است! آگاه باش که امتم او را خواهند کشت و هر که بعد از وفاتش به زیارت او بشتابد، خداوند یک حج از حج های مرا برای او [در نامه اعمالش] می نویسد.
عایشه گفت: ای رسول خدا، یک حج از حج هایت؟ فرمود: آری، بلکه دو حج از حج هایم.
گفت: ای رسول خدا، دو حج از حج هایت؟!
فرمود: آری بلکه چهار حج.
پس پیوسته حضرت پیامبر تعداد حج ها را افزون ساخت تا اینکه شمار آنها به نود حج از حج های رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم همراه با عمره آنها بالغ شد.»
پی نوشت: امام حسین علیه السّلام کشتی نجات، ص۲۹.

عید سعید غدیر +سخنانی از معصوم

ضمن تبریک عید سعید غدیر  

ای کاش همه عمل میکردیم .زمانه ای شده چشم و هم چشمی زیاد شده  ...

برای مردم تقسیم زمان هم مشکل و مشکل  میدانند و 

خیلی چیزهای دیگر...  

اما معصومین همه چیز را گفتند  ..

ای کاش همه درس میگرفتیم و تنها اسممون  شیعه نبود  عمل هم مهمه .. 

اگه خدا به فریادمون نرسد این ره که می رویم سرانجام خوبی ندارد..

****** 

 امام رضا (ع) می‌فرمایند: بعد از انجام‌ واجبات‌، کاری‌ بهتر از ایجاد خوشحالی‌ برای‌ مؤمن، نزد خداوند بزرگ‌ نیست‌.

امیدواریم همه از عمل کنندگان به احادیث گهربار امامان معصوم (ع) باشیم چراکه عمل به سخنان معصومین (ع) می‌تواند راه‌گشای زندگی ما باشد.

امام رضا (ع) می‌فرمایند:

1- زمانی‌ بر مردم‌ خواهد آمد که‌ در آن‌ عافیت‌ 10 جزء است‌، که‌ 9 جزء آن‌ در کناره‌گیری‌ از مردم‌ و یک‌ جزء آن‌ در خاموشی‌ است‌.

2- بخیل‌ را آسایشی‌ نیست‌، حسود را خوشی‌ و لذتی‌ نیست‌، زمامدار را وفایی‌ نیست‌ و دروغگو را مروت‌ و مردانگی‌ نیست‌.

3- ایمان‌ چهار رکن‌ است‌: توکل‌ بر خدا، رضا به‌ قضای‌ خدا، تسلیم‌ به‌ امرخدا، واگذاشتن‌ کار به‌ خدا.

4- بعد از انجام‌ واجبات‌، کاری‌ بهتر از ایجاد خوشحالی‌ برای‌ مؤمن‌، نزد خداوند بزرگ‌ نیست‌.

5- پنج‌ چیز است‌ که‌ در هر کس‌ نباشد امید چیزی‌ از دنیا و آخرت‌ به‌ او نداشته‌ باش‌: کسی‌ که‌ در نهادش‌ اعتماد نبینی‌ و کسی‌ که‌ در سرشتش‌ کرم‌ نیابی‌ و کسی‌ که‌ در خلق‌ و خوی‌اش‌ استواری‌ نبینی‌ و کسی‌ که‌ در نفسش‌ نجابت‌ نیابی‌ و کسی‌ که‌ از خدایش‌ ترسناک‌ نباشد.

6- هر که می‌خواهد معده‌اش آزارش ندهد، در بین غذا آب نخورد.

7- هر چیز سودمند و نیروزا برای جسم که موجب تقویت بدن می‌شود، حلال است و هر چیز زیان‌آور که نیروی آدمی را می‌گیرد یا کشنده است، حرام است.

8- بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای تأمین معاش، زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب‌هایتان را به شما می‌شناسانند و در دل شما را دوست دارند و ساعتی برای کسب لذّت‌های حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می‌آورید.

مشروعیت شیعه از خطبه ی غدیر

 

بررسی دلایل خود پیامبر (ص) در ابلاغ امامت علی بن ابیطالب (ع) به عنوان امیرالمؤمنین، دلایلی که همواره روشنگر راه مسلمانان و شیعیان خواهد بود.خود پیامبر (ص) دلیل می آورند!
پس از آنکه پیامبر (ص) در غدیر همگان را فراخواندند و غرض خویش را از این اجتماع آمدن جبرئیل آن هم برای سه مرتبه و دستور الهی مبنی بر ابلاغ وحی بیان نمودند فرمودند:
فاعلم کلّ ابیض و اسود أنّ علیّ بن ابیطالب أخی و وصیّی و خلیفتی و الامام من بعدی الذّی محلّه منّی محلّ هارون من موسی إلا انّه لابنی بعدی و هو ولیّکم بعدالله و رسوله و قد انزل الله تبارک و تعالی علّی بذلک آیه من کتابه: أنّما ولیّکم الله و رسوله و الذّین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزّکوه و هم راکعون.
اعلام می کنم که همه بدانند و سفید و سیاه آگاه شوند که علی بن ابیطالب برادر من و وصی من و جانشین من و امام بعد از من است و مقام او نسبت به من مانند مقام هارون نسبت به موسی است جز آن که پیامبری بعد از من نخواهد آمد و او بعد از خدا و رسول ولی و پیشوای شماست و فرمان را خداوند و تعالی صادر فرموده است. این
آیه از کتاب خداست: "این است و جز این نیست، ولی شما خدا و رسول او هستند و آنان که ایمان آورده اند و اقامه ی نماز می نمایند و در حال رکوع زکات می دهند."(مانده/55)

حدیث منزلت
بر اساس فرمایشات نبی اکرم (ص) نخستین دلیل بر امامت حضرت علی (ع) آن است که مقام و منزلت ایشان نسبت به پیامبر (ص) همانند هارون به موسی (ع) است و چه کسی است که نداند هارون نسبت به موسی چگونه بود! او برادر و وصی و جانشین و امام پس از موسی بود که هدایت امّت را پس از او و در غیاب او بدست داشت. چگونه است که مردم جایگاه علی (ع) را پس از پیامبر (ص) به درستی فهم نمی کنند؟! ...

آیه ی ولایت!
دومین دلیل پیامبر (ص) آیه ی ولایت از قرآن کریم است که ولی شما خدا و سپس رسول و سپس مؤمنانی است که اقامه ی نماز می کنند و در حال رکوع زکات می دهند. گرچه همگان می دانستند که مصداق این آیه علی بن ابیطالب (ع) است اما پیامبر (ص) باز هم در خطبه ی غدیر حجّت را تمام فرمودند: و علی بن ابیطالب أقام الصلوه و اتی الزّکاه و هو راکع یرید الله عزّ و جلّ فی کل حال؛و علی بن ابیطالب (ع) اقامه ی نماز نمود و در حال رکوع زکات داد و او در هر حال
رضای پروردگار را می جوید.

افاضه ی حلال و حرام الهی به علی (ع)!
پیامبر (ص) در این خطبه پس از ابلاغ وحی الهی مبنی بر امامت علی (ع) توضیح می فرمایند که حلال و حرام الهی را به علم افاضی به علی (ع) داده اند! پس جز او پس از پیامبر (ص) از حلال و حرام الهی آگاهی ندارد.
لاحلال إلا ما احلّه الله و لاحرام الا ما حرّمه الله، عرّفنی الحلال و الحرام و أنا أفضت بما علّمنی ربّی من کتابه و حلاله و حرامه إلیه؛ حلالی نیست مگر آنچه را که خداوند حلال فرموده و حرامی نیست مگر آنچه را که خداوند حرام فرموده و آنچه را که خداوند از حلال و حرام به من تعلیم فرموده من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش تعلیم نموده است، من همه را به علی آموخته ام! پیامبر (ص) ما در اینجا تصریح فرموده اند که حلال و حرام تنها توسط شارع مقدس و خود خداوند متعال وضع می شود و حتی به دست خود پیامبر (ص) نیز نمی باشد چه رسد به دست سایر مردم! البته تاریخ پاسخی ندارد که چرا پس از پیامبر (ص) برخی از مردم حلال و حرامهایی را وضع نمودند؟! آیا آنها حتی از پیامبر (ص) نیز بالاتر بودند؟! ...
سپس همه ی حلال و حرام الهی و در یک
کلام دین اسلام و احکام الهی را که پیامبر (ص) از خدا آموخته بود به علی (ع) یاد داد و به روح و قلب او افاضه نمود. تعبیر پیامبر (ص) در اینجا تعلیم نیست بلکه همه ی حلال و حرام الهی به علی (ع) افاضه شد و قلب او منوّر به نور اسلام گردید. چه کسی چه او شایسته است که کشتی هدایت را پس از پیامبر (ص) به دست گیرد؟! ...

علم علی (ع) ضامن پیشوایی مردم!
پیامبر (ص) تأکید ویژه ای بر روی علم علی بن ابیطالب (ع) دارند: معاشر الناس، ما من علم إلا و قد أحصاه الله فی و کلّ علم علّمت فقد احصیته فی علی امام المتّقین و ما من علم إلا و قد علّمته علیاً و هوالامام المبین؛ ای مردم؛ هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را به من آموخت و هر دانشی که به من آموخته شد من آن را به علی پیشوای پرهیزگاران آموختم و دیگر دانش نیست مگر آنکه به علی تعلیم کرده ام و او پیشوای بزرگ و آشکار شماست!
برای امامت و پیشوایی بر امت باید به علم الهی آگاهی داشت و به فرموده ی پیامبر صدیق و راستگو همه ی آنچه را خداوند به پیامبر تعلیم فرموده بود، پیامبر (ص) همه را در علی (ع) منحصر نمود و دیگر علمی نیست که علی (ع) از آنها غافل باشد. به راستی دیگر
چه کسی بود که علوم الهی را از پیامبر (ص) آموخته بود؟! ... جز علی (ع) کس دیگری هم بود؟!...
اگر پیامبر علم خویش را تنها به علی (ع) تعلیم فرمود و در او منحصر نمود چه شد که پس از پیامبر (ص) پیشوایی و امامت میان سایرین تقسیم شد؟! ... تاریخ باید پاسخگو باشد!
سبقت در اسلام!
از دیگر دلایل امامت علی بن ابیطالب (ع) سبقت او در اسلام است که کسی به این شرافت مزیِن نیست ثمّ إنّه اوَّل من ءامن بالله و رسوله و هوالذی فدی رسول الله بنفسه و هوالذی کان مع رسول الله و لا أحد یعبد الله مع رسوله من الرّجال غیره؛ علی اول کسی است که ایمان به خدا و رسول او آورد و او برای حفظ جان رسول خدا جانبازی نمود. او اول کسی است که با رسول خدا پروردگار را عبادت می کرد هنگامی که احدی از مردان غیر از او با من خدا را عبادت نمی کرد.
سبقت علی (ع) در اسلام و عبادت در پیشگاه الهی تنها شایسته ی اوست و غیر او کسی در این مورد با او برابری نمی کند. روزگاری که دیگران مشغول پرستش بتها بودند او در پیشگاه خداوند متعال سر به سجده می نهاد و به سوی او عبادت می کرد. پس از پیامبر (ص) اما مدعیان دروغگو زیاد بودند و پیامبر (ص) البته همه
را می شناخت از همان ابتدا! ...

لیله المبیت!
در همین خرازی که از خطبه ی غدیر آمد، پیامبر (ص) از دیگر فضائل امیرالمومنین را جانبازی او برای حفظ رسول خدا می شمارند. لیله المبیت، آن شب که همه توطئه قتل رسول خدا را چیده بودند، آن شب که شیطان درس آموز کفّار بود، ... در آن شب چه کسی جز علی (ع) جانبازی نمود؟! ...
کسی که جان رسول را مقدم بر خود داشت، هیچ کس به این فضیلت او نیز دست نمی یابد! سراسر خطبه ی غدیر در بیان اوصاف و ویژگی های کسی است که جز او لیاقت و شایستگی جانشینی پیامبر را کسی ندارد و در آن اجتماع عظیم همگان شنیدند و بسیاری بر خود لرزیدند! و تاریخ پس از پیامبر (ص) همه چیز را گواهی می دهد! ...
فهرست منابع و مآخذ
1-قرآن کریم
2-تفسیر المیزان- علامه طباطبایی
3-خطبه ی غدیر، گردآورنده: رکنی، قم، 1380، انتشارات پیام مهدی (عج)
4-آیات الولایه، سید کاظم ارفع
5- شیعه در اسلام، علامه طباطبایی

فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رحمه الله علیه

 

 دلیل اصرار آیت الله بهجت برای زیارت عبدالعظیم حسنی چه بود؟
حضرت آیت الله العظمی بهجت رضوان الله تعالی علیه :
به زیارت حرم مطهر حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام،
اصرار داشتند و می فرمودند:
«اهل تهران اگر هفته ای یک مرتبه
به زیارت ایشان نروند، جفا کرده اند.»…
ایشان وقتی می خواستند
به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شوند
و نیز در بازگشت از حرم مطهر رضوی،
اصرار داشتند از سر راه باید
حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام برویم.
یکبار اتفاق افتاد که ما در راه بازگشت از مشهد
نزدیک ساعت 12 شب به تهران رسیدیم،
نیمه شب بود در حرم بسته بود ولی ایشان فرمودند:
« اثاث را می گذاریم پشت درحرم،
همین جا می مانیم تا در حرم باز شود»،
ایشان پشت در حرم می ماندند و می گفتند:
« به هر نحوی هست نباید محروم شویم».
ابن قولویه در کامل الزّیارات از
علیّ ابن حسین ابن موسی بن بابویه و
او از محمّد ابن یحیی اشعری عطار قمی روایت کرده
یکی از اهالی ری گفت
 

بر حضرت ابوالحسن العسکری امام هادی علیه السّلام
وارد شدم آن جناب از من پرسید کجا بودی؟
عرض کردم به زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام رفته بودم
آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش
اگر قبر عبدالعظیم حسنی علیه السّلام را که در نزد
شماست زیارت کرده بودی مثل آنست که
حضرت حسین ابن علی را در کربلا زیارت کرده باشی .

دعای باران-گزیدة گفتگو با دکتر عبدالکریم گلشنی- 31/6/93/مصاحبه استادشفیقه نیک نفس- کتابخانه ملی

دعای باران

 بسم الله الرحمن الرحیم.

دقیفاً هفتاد سال پیش بود؛ یعنی سال 1323 هجری شمسی. در همین [فصل] تابستان بود؛ کشاورزان و زارعان گیلانی مدت‌ها بود از نزولات رحمانی و آسمانی بی‌بهره مانده بودند؛ به طوری که بیشتر مزارع و باغات چای دچار سوختگی و خشکسالی شده بود. البته باید این موضوع را گفت که ما آن موقع سد سفیدرود را نداشتیم و آن نهرها و شبکه‌ها و کانال‌های آبی که به نام سد تاریک بعداً تأسیس شده بود، هنوز تأسیس نشده بود. بنابراین کشاورزی گیلان، کشاورزی ایران، دیمی بود و اگر باران نمی‌آمد، اکثر این مزارع و محصولات صدمه می‌دید و همین طور هم شده بود.

در یکی از این ایام، شب جمعه ای بود که گفته بودند امشب -شب جمعه- آقای حجت الاسلام سید محمود روحانی بنی‌هاشمی که منزلش در جنب مسجد قرار داشت، برای دعای باران- نه نماز- دعای استثغا، به مسجد خواهند آمد و بعد از نماز مغرب و عشا به منبر خواهند رفت و از خداوند استغاثه خواهند کرد تا شاید رحمت الهی که رحمت واسعه است، مدد کند که این باغات کشاورزی و محصولات کشاورزی و کشاورزان - که اقشار زیادی از این منطقه را تشکیل می دادند- اینها شاد و خوشحال بشوند و سرمایه شان به کلی از دست نرود.

این نکته را هم باید اضافه کنیم که این آقای روحانی، کمتر به مسجد می آمدند. پیرمردی بود حدود نود و پنج شش سال و بیشتر در خانه ساکن بود. ولی سال‌های سال اقدامات مفیدی در زمینه‌های مختلف، بخصوص در زمینه ایجاد مودت و دوستی  بین مردم و حل اختلافات مالک و زارع و این نوع کارها کرده بودند و چندین سال هم ایشان مسئول امور قضائی بودند و در جنبش جنگل شرکت داشتند. یک مرد شریف و روحانی پاکی بود. من هم در آن موقع محصل دبیرستان بودم و معمولاً در آن مسجد که کنار منزل ما بود، اکثراً نماز می‌خواندم. پشت سر امام آن مسجد –مرحوم آشیخ اسدالله اخوان تقوی- نماز جماعت می‌خواندم. آن شب هم بنده در مسجد بادی الله حضور داشتم که این حادثه را به چشم دیدیم.

 مرحوم آیت الله یا حجت الاسلام حاج سید محمود روحانی بی خبر و بدون اطلاع قبلی آمد یک راست رفت منبر و بالای منبر نشست و شروع کرد به دعا و استغاثه و اولین کلمه ای که گفت این بود که « ای مردم، مسلمانان، امشب شب جمعه است و منادی ندا می کند: هل من تائب، هل من مستغفر؟ آیا توبه کننده‌ای هست؟ استغفارکننده‌ای در بین شما هست؟ چون شرایط ایجاب می کند، شب جمعه است، شب رحمت است. اگر شما توبه کنید، خداوند تواب رحیم، توبه شما را می‌پذیرد. علی الله توبه. خداوند در آیه‌ای فرموده که اصلاً توبه‌پذیری بر خداست. خداوند خیلی توبه‌پذیر است. مردم اگر به درگاه الهی توبه کنند، خداوند توبه‌پذیر است و نبایستی ار رحمت الهی محروم ماند.»

همین طور صحبت می کرد. بعد گریه کرد. عجیب گریست به طوری که آن آقای خادم، چراغ‌ها را خاموش کرد. مردم همینطور گریستند. زنان، مردان. بعد شروع کرد به وعظ و سخن گفتن و گفت: «ای مردم، اگر می‌توانید توبه کنید، از گناهانتان استغفار کنید. امشب شب رحمت است و انشالله ما بتوانیم زودتر نتیجه بگیریم. کشاورزان گیلان در وضع بسیار بسیار ناجوری قرار دارند، باران رحمت اللهی مدتی است که نباریده و این نزولات جوی و رحمانی از اینجا فاصله گرفته.»

 (به قول سعدی شیرازی آسمان بر زمین گشت بخیل)

این را گفت و همین جور دوباره گریست و مردم گریستند و گفت «ما برای استثغا آمدیم. هیچ چیز نمی خواهیم. فقط رحمت اللهی شامل حال این مردم کشاورز و زحمتکش بشود. چون چند سال قبل هم این حادثه روی داد و مردم از هستی ساقط شدند،  به خصوص کشاورزان فومنات. حالا اطراف رشت هم باغات چای و توتون و مزارع برنج همه آب می خواهند.»

همین حرفها را که می‌زد یک مرتبه یکی  از بیرون فریاد زد: «باران! باران! دارد می آید مثل سیل.» جماعت بیرون مسجد بیش از جماعتی بودند که در داخل مسجد حضور داشتند. این را من عیناً مشاهده کردم. شاهد عینی هستم. دقیقاً در تابستان سال 23 بود. بعد از این حادثه عده زیادی از جمعیتی که در مسجد بودند، هجوم آوردند به منبرو لباس و عبا و قبای  آقا را تکه تکه کردند که به عنوان میمنت و تبرک بردارند. چون حادثه عجیبی بود برای اینها. معمولاً علما می‌رفتند بیرون از شهر، عده زیادی هم با اینها می‌رفتند و نماز باران می‌خواندند و بعداً باران هم می‌آمد. ولی این بار در خود مسجد، آقا دعا  کرد و دعایش مستجاب شد.

این نکته را هم عرض کنم که مرحوم حجت الاسلام یا آیت الله سید محمود روحانی، داماد مجتهد معروف رشت، آشیخ محمد خمامی بوده و ایشان جد مادری دکتر عنایت رضا است و خود دکتر رضا بعداً به من گفت که «آقا! معجزه دومی که آن شب روی داد، این بود که جماعتی از اصحاب مسجد بادی الله آقا را بغل‌کنان گرفتند، بردند منزل و از دست آن اهالی که هجوم آورده بودند ... نجات دادند.

مرحوم آقا بعد از چند هفته ای به عتبات سفر کردند . شش ماه به نجف و کربلا رفتند و بعد برگشتد، در قزوین به رحمت الهی پیوستند. یعنی در اواخر همان سال 1323 ایشان در قزوین فوت کردند که بعد جنازه را دومرتبه به عتبات بردند و در آنجا دفن کردند. به قول معروف عاش سعیدا و مات سعیدا. 

این مرحوم، خدمگزار بود و در رفع اختلافات و در حل مشکلات قضائی بسیار بسیار صاحب تجربه و صاحب اجتهاد بود و یک کناب هم نوشت در اوایل جنبش مشروطه به نام کتابچه تسویه حقوق  که رابطه بین مالک و زارع و اختلافاتی که بین آنها هست و علل و موجبات آن اختلافات و راه حل‌های پی در پی‌ای که ایشان پیشنهاد کرده و داده، [در آن توضیح داده شده است]. این کتابچه مدت‌ها از بین رفته بود و بعد دوباره پیدا شد و من این کتابچه را چاپ کردم. این را سرکنسول روس [هنگامی که] قیام مشروطه شده بود یعنی 1906 میلادی با خود برده بود به روسیه و با افزودن مقداری اطلاعات دیگر دربارة روابط کشاورز و مالک یا مالک و زارع و یا همان سیستم ارباب رعیتی سابق، رساله دانشگاهی خودش کرد و  در آنجا چاپ شد.

در این ماه شهریور(مهر) 1393 که چندین ماه است ما از این رحمت الهی بی بهره هستیم، ما آرزو می‌کنیم، استدعا می‌کنیم، استغاثه می کنیم، که به یمن اجابت دعای آقا و روحانیون و اهالی مؤمنی که آن شب دست به دعا برداشته بودند، انشالله ما هم بزودی زود این معجزه را ببینیم و رحمت بفرستیم برای آن درگذشتگانی که هفتاد سال پیش درخواست باران کرده بودند و خواست و تقاضای آنها مورد اجابت درگاه الهی قرار گرفت.

 

چهل حدیث از امام محمدتقی الجواد علیه السلام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
 
1- قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: ١- تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ ٢- وَواعِظ مِنْ نَفْسِهِ ٣- وَقَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. [بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3]
مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: ١- توفیق از طرف خداوند متعال ٢- واعظی از درون خود ٣- قبول و پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت نماید.
 
 2- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَتَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَإنْ کانَ نَزْراً قَلیلاً. [امالی شیخ مفید، ص 328، ح 13]
ملاقات و دیدار با دوستان و برادران، موجب صفای دل و نورانیّت آن می گردد و سبب شکوفایی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانی کوتاه انجام پذیرد.
   
3- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللهُ کافِلُهُ، وَکَیْفَ یَنْجُو مَنِ الله طالِبُهُ؟ وَمَنِ انْقَطَعَ إلی غَیْرِاللهِ وَکَّلَهُ! [بحارالأنوار، ح 68، ص 155، ح 69]
چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسی که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست ، چطور نجات می یابد کسی که خداوند طالبش می باشد؟ و هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار می کند!
   
4- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِارْتِیاب أعْتَبَ مِنْ غَیْرِاسْتِعْتاب. [بحارالأنوار، ج 71، ص 181]
سرزنش کردن دیگران بدون علّت و دلیل سبب ناراحتی و خشم خواهد گشت، در حالی که رضایت آنان نیز کسب نخواهد کرد.
  
 5- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْإِخْلَاصُ. [بحارالأنوار، ج 67، ص 245، ح 19]
با فضیلت ترین و ارزشمندترین عبادت ها آن است که خالص و بدون ریا باشد.
  
6- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنْ أصْغی إلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَاللهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ! [مستدرک الوسائل، ج 17، ص 308، ح 5]
هرکس به شخصی سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست؛ پس چنانچه سخنور برای خدا و از خدا سخن بگوید، بنده خداست؛ و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود!
  
  7- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): لا یَضُرُّکَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ. [بحارالأنوار، ج 75، ص 380، ح 42]
کسی که طالب رضایت خداوند متعال باشد، دشمنی ستمگران، او را زیان و ضرر نمی رساند.
  
 8- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَأمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَةٌ فِی الأَرْضِ وَفَسَادٌ کَبِیرٌ. [تهذیب الأحکام، ج 7، ص 396، ح 9]
هر که به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت کنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.
   
9- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): لَوْسَکَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 349]
چنانچه افراد جاهل، ساکت باشند ؛ مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمی شوند.
  
 10- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 349]
هر که کار زشتی را تحسین و تأیید کند، در عقاب آن شریک می باشد.
   
11- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنِ انْقادَ إلَی الطُّمَأنینَةِ قَبْلَ الْخِیَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ. [بحارالأنوار، ج 68، ص 340، ح 13]
هر کس بدون تفّکر و اطمینان نسبت به جوانب [هر کاری، فرمانی، حرکتی و ...] مطیع و پذیرای آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده; و نتیجه ای جز خشم و عصبانیّت نخواهد گرفت.
   
12- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنِ اسْتَغْنی بِاللهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّقَی اللهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا. [بحارالأنوار، ج 75، ص 79، ح 62]
هر که خود را به وسیله خداوند بی نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقوای الهی را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار می گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
 
 13- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): عَلَّمَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) عَلّیاً (علیه السلام) ألْفَ کَلِمَة، کُلُّ کَلِمَة یَفْتَحُ ألْفُ کَلِمَة. [خصال، ج 2، ص 650، ح 46]
حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم)، یک هزار کلمه به امام علی (علیه السلام) تعلیم نمود که از هر کلمه ای هزار باب علم و مسأله فرعی باز می شود.
   
14- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): نِعْمَةٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَة لاتُغْفَرُ. [بحارالأنوار، ج 68، ص 53، ح 69]
خدمت و نعمتی که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد همانند خطائی است که غیرقابل بخشش باشد.
 
  15- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْجَلِ، وَحَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 350]
فرا رسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعی و عادی، همچنین حیات و زندگی ـ لذّت بخش ـ به وسیله نیکی و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بی نتیجه.
   
16- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَ الاْیمانِ حَتّی یُؤْثِرَ دینَهُ عَلی شَهْوَتِهِ، وَ لَنْ یُهْلِکَ حَتّی یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلی دینِهِ. [بحارالأنوار، ج 75، ص 80، ح 63]
بنده ای حقیقت ایمان را نمی یابد مگر آن که دین و احکام الهی را در همه جهات بر تمایلات و هواهای نفسانی خود مقدّم دارد. و کسی هلاک و بدبخت نمی گردد مگر آن که هواها و خواسته های نفسانی خود را بر احکام الهی مقدّم نماید.
 
  17- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَی الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِی الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِی السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِی الْغُرْبَةِ. [حلیه الأبرار، ج 4، ص 599]
بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، چون فراگیری آن واجب و بحث پیرامون آن مستحبّ و پرفائده است. علم وسیله کمک به دوستان و برادران است، دلیل و نشانه مروّت و جوانمردی است، هدیه و سرگرمی در مجالس است، همدم و رفیق انسان در مسافرت است; و اَنیس و مونس انسان در تنهایی می باشد.
  
 18- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوی، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ. [بحارالأنوار، ج 75، ص 358، ح 1]
در زندگی، صبر را تکیه گاه خود؛ فقر و تنگ دستی را همنشین خود قرار بده و با هواهای نفسانی مخالفت کن. و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفی نخواهی ماند، پس مواظب باش که در چه حالتی خواهی بود.
 
  19- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنْ أتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ. [الکافی، ج 3، ص 321، ح 7]
هرکس رکوع نمازش را به طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.
   
20- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): الْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلاةِ، وَ تَرْکُ ما لا یُعْنی زینَةُ الْوَرَعِ. [بحارالأنوار، ج 75، ص 80]
خشوع و خضوع زینت بخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [برای دین و دنیا و آخرت] سودمند نباشد زینت بخش ورع و تقوای انسان می باشد.
 
  21- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما أعَزَّهُ اللهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ. [خصال صدوق، ص 42، ح 32]
امر به معروف و نهی از منکر دو مخلوق الهی است، هر که آن ها را یاری و اجراء کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار می گیرد و هر که آن ها را ترک و رها گرداند مورد خذلان و عِقاب قرار می گیرد.
   
22- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): إنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَمِنْ وُلْدِهِ أنْفَسَهُ لِیَأجُرَهُ عَلی ذلِکَ. [الکافی، ج 3، ص 218، ح 3]
همانا خداوند متعال بهترین و عزیزترین ثروت و فرزند مؤمن را می گیرد [و هلاک و نابود می گرداند]، چون دنیا و متعلّقات آن بی ارزش است تا در قیامت پاداش عظیمی عطایش نماید.
  
 23- قالَ له رجل: أَوصِنی بَوَصِیَّة جامِعَة مُخْتَصَرَة؟ فَقالَ (علیه السلام): صُنْ نَفْسَکَ عَنْ عارِالْعاجِلَةِ وَ نار الاْجِلَةِ. [احقاق الحقّ، ج 12، ص 439]
شخصی به امام نهم جوادالائمه عرض کرد: مرا موعظه و نصیحتی کامل و مختصر عطا فرما؟ امام جواد(علیه السلام) فرمود: اعضاء و جوارح خود را از ذلّت و ننگ سریع و زودرس، همچنین از آتش و عذاب آخرت، در امان و محفوظ بدار.
  
 24- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): فَسادُ الاْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ، وَصَلاحُ الاْخلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 349]
معاشرت و همنشینی با بی خردان و افراد لااُبالی سبب فساد و تباهی اخلاق خواهد شد; و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشیار، موجب رشد و کمال اخلاق می باشد.
  
 25- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): ثَلاثُ خِصال تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: ١- الاْنْصافُ فِی الْمُعاشَرَةِ ٢- وَ الْمُواساةُ فِی الشِّدِّةِ ٣- وَالاْنْطِواعُ وَالرُّجُوعُ إلی قَلْب سَلیم. [کشف الغمّه، ج 2، ص 349]
سه خصلت جلب محبّت می کند: ١- انصاف در معاشرت با مردم ٢- همدردی در مشکلات آن ها ٣- همراه و همدم شدن با معنویات.
 
  26- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): التَّوْبَةُ عَلی أرْبَع دَعائِم: ١- نَدَمٌ بِالْقَلْبِ ٢- وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ ٣- وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ ٤- وَ عَزْمٌ أنْ لایَعُودَ. [ارشاد القلوب دیلمی، ص 160]
شرایط پذیرش توبه چهار چیز است: ١- پشیمانی قلبی ٢- استغفار با زبان ٣- جبران کردن گناه ٤- تصمیم جدّی بر این که دیگر مرتکب آن گناه نشود.
  
 27- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْبْرارِ: ١- إقامَةُ الْفَرائِض ٢- وَاجْتِنابُ الْمَحارِم ٣- واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِی الدّین.
سه چیز از کارهای نیکان است: ١- انجام واجبات الهی ٢- ترک و دوری از گناهان 3- مواظبت و رعایت مسائل و احکام دین.
   
28- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): وَحَقیقَةُ الاْدَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخیْرِ، وَتَجافی خِصالِ الشَّرِ، وَبِالاْدَبِ یَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَکارِمَ الاْخْلاقِ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَیَصِلُ بِهِ اِلَی الْجَنَّةِ. [ارشاد القلوب دیلمی، ص 160]
حقیقت ادب و تربیت عبارت است از: دارا بودن خصلت های خوب، خالی بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسیله ادب به کمالات اخلاقی می رسد; و نیز با رعایت ادب به بهشت دست می یابد.
   
29- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): الاْدَبُ عِنْدَ النّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لا غَیْرُ، وَهذا لا یُعْتَدُّ بِهِ ما لَمْ یُوصَلْ بِها إلی رِضَااللهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّةِ، وَالاْدَبُ هُوَ أدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَأدَّبُوا بِها تَکُونُوا أُدَباءَ حَقّاً. [ارشاد القلوب دیلمی، ص 160]
مفهوم و معنای ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است که رکیک و سبک نباشد، ولیکن این نظریّه قابل توجّیه نیست تا مادامی که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند. بنابراین ادب یعنی رعایت احکام و مسائل دین، پس با عمل کردن به شریعت [دستورات الهی و ائمّه اطهار (علیهم السلام)]، ادب خود را آشکار سازید.
   
30- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمْ، فَلَهُ الْجَنَّتهُ. [کامل الزیارات، ص 536، ح 827]
هرکس قبر عمّه ام [حضرت معصومه (سلام الله علیها) را با علاقه و معرفت] در قم زیارت کند، اهل بهشت خواهد بود.
   
31- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «إنّاأنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّات، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْکْبَرِ. [اختیار معرفه الرّجال، ص 564، ح 1066]
 
هرکس بر بالین قبر مؤمنی حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روی قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مبارکه : «إنّاأنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» را بخواند، از شداید و سختیهای صحرای محشر در امان قرار می گیرد.
  
 32- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): ١- الْعامِلُ بِالظُّلْمِ ٢- وَالْمُعینُ لَهُ ٣- وَالرّاضی بِهِ شُرَکاءٌ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 348]
١- انجام دهنده ظلم ٢- و کمک دهنده ظلم ٣- و کسی که راضی به ظلم باشد، هر سه شریک خواهند بود.
   
33- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): التَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَةُ الاْیمانِ، وَالسَّکینَةُ زینَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زینُةُ الرِّوایَةِ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 347]
تواضع و فروتنی زینت بخش حسب و شرف؛ فصاحت زینت بخش کلام؛ عدالت زینت بخش ایمان؛ وقار و ادب زینت بخش عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینت بخش نقل روایت و سخن می باشد.
  
 34- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَ بَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْحِلْمِ. [کشف الغمّه، ج 2، ص 347]
تواضع و فروتنی زینت بخش علم و دانش است؛ ادب داشتن و اخلاق نیک زینت بخش عقل می باشد؛ خوش رویی با افراد زینت بخش حلم و بردباری است.
  
 35- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): إنَّ بَیْنَ جَبَلَی طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها کانَ آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ النّار. [عیون اخبارالرّضا - علیه السلام -، ج 2، ص 256، ح 6]
همانا بین دو سمت شهر طوس قطعه ای می باشد که از بهشت گرفته شده است، هر که داخل آن شود ـ و با معرفت زیارت کند ـ، روز قیامت از آتش در امان خواهد بود.
 
 36- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): اَفضَلُ اعمالِ شیعتنا انتظارُ الفَرَج. [کمالدین ج2 باب 36 ح 1]
برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.
 
 37- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): یَخْفی عَلَی النّاسِ وِلادَتُهُ [امام عصر(علیه السلام)] ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ کَنّیهِ.
[وسائل الشّیعه، ج 16، ص 242، ح 21466]
زمان ولادت امام عصر (علیه السلام) بر مردم ـ زمانش ـ مخفی است، و شخصش از شناخت افراد ، غایب و پنهان است. و حرام است که آن حضرت را نام ببرند; و او همنام و هم کنیه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است.
   
38- قالَ الإمام الجواد (علیه السلام): إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أثَرُهُ. [أعلام الدّین، ص 309]
مواظب باش از مصاحبت و دوستی با افراد شرور، چون که او همانند شمشیری زهرآلود، برّاق است؛ که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.
   
39- مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ. [أعلام الدّین، ص 309]
هرکس موقعیّت شناس نباشد; جریانات، او را می رباید و هلاک خواهد شد.
 
 40- عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ. [بحارالأنوار، ج 72، ص 109، ح 12]
عزّت و شخصیّت مؤمن در بی نیازی و طمع نداشتن به ـ مال و زندگی ـ دیگران است

حق الناس

به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟
عقیق:امام صادق علیه السلام فرمودند: المومن اعظم حرمه من الکعبه: حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است. (بحارالانوار، ج 64، ص 71)

 
به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟!
 
دقت «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (زلزله/7) «مثقال ذره» یعنی وزن یک ذره هم اگر هست باید دقت کنیم. نباید بگوییم این چیزی نیست. اگر کسی گناه بکند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمی‌بخشد. گاهی وقت‌ها خدا گناهان کوچک را نمی‌بخشد. چون می‌گوییم که چیزی نیست. اما گاهی خدا ممکن است گناه بزرگ را ببخشد. ببینید یک مثال بزنم. این گچ چقدر وزن دارد؟ زیر یک مثقال، من اگر این گچ سبک را در سر شما بزنم. بعد بگویم: چیزی نیست. اِ... هم می‌زند و هم می‌گوید: چیزی نیست.
 
این را شما تا آخر عمرت نمی‌بخشی. اما اگر آمدم بروم پایم را روی پایت گذاشتم. بابا صد کیلو هستم. صد کیلو وزنم را روی پای شما گذاشتم. پای شما له شد. می‌گویم: معذرت می‌خواهم ببخشید. می‌گویید: طوری نیست برو! یعنی فشار صد کیلو را چون عذرخواهی می‌کنم، می‌بخشی. فشار یک مثقال را چون می‌گویم چیزی نیست نمی‌بخشی.

خانم این دو تا مو که بیرون است حرام است. برو بابا! مردم کل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا!به دو تا مو گیر نده. شاید آن بی‌حجاب را خدا ببخشد. این دو تا مو را نبخشد. چون می‌گوید: چیزی نیست. کسی گناه کند بگوید: چیزی نیست.
 
منبع:جام

حق الناس

به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟
عقیق:امام صادق علیه السلام فرمودند: المومن اعظم حرمه من الکعبه: حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است. (بحارالانوار، ج 64، ص 71)

 
به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟!
 
دقت «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (زلزله/7) «مثقال ذره» یعنی وزن یک ذره هم اگر هست باید دقت کنیم. نباید بگوییم این چیزی نیست. اگر کسی گناه بکند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمی‌بخشد. گاهی وقت‌ها خدا گناهان کوچک را نمی‌بخشد. چون می‌گوییم که چیزی نیست. اما گاهی خدا ممکن است گناه بزرگ را ببخشد. ببینید یک مثال بزنم. این گچ چقدر وزن دارد؟ زیر یک مثقال، من اگر این گچ سبک را در سر شما بزنم. بعد بگویم: چیزی نیست. اِ... هم می‌زند و هم می‌گوید: چیزی نیست.
 
این را شما تا آخر عمرت نمی‌بخشی. اما اگر آمدم بروم پایم را روی پایت گذاشتم. بابا صد کیلو هستم. صد کیلو وزنم را روی پای شما گذاشتم. پای شما له شد. می‌گویم: معذرت می‌خواهم ببخشید. می‌گویید: طوری نیست برو! یعنی فشار صد کیلو را چون عذرخواهی می‌کنم، می‌بخشی. فشار یک مثقال را چون می‌گویم چیزی نیست نمی‌بخشی.

خانم این دو تا مو که بیرون است حرام است. برو بابا! مردم کل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا!به دو تا مو گیر نده. شاید آن بی‌حجاب را خدا ببخشد. این دو تا مو را نبخشد. چون می‌گوید: چیزی نیست. کسی گناه کند بگوید: چیزی نیست.
 
منبع:جام

سخنی از رسول گرامی اسلام محمد مصطفی (ص) و شکر گزاری

پیامبر اکرم (ص):
ای اباذر پنج چیز را قبل از پنج چیزغنیمت شمار و شکرگزار خداوند باش:
 
1- جوانیت را قبل از پیریت 2-سلامتیت را قبل ازبیماریت 3-بی نیازیت را قبل از فقرت 4-فراغت را قبل از مشغولیت 5- حیاتت را قبل از مرگت . 
 
خداوندا شکر گزار همه ی نعمتهایت هستم. .

دفتر برکت

سید کریم را خیلی ها می شناختند.او از بندگان صالح خدا بود و پس از مرگش مردم فهمیدند که <صاحب مقام تشرف>بوده وچند بار به محضر حضرت حجت(عج)رسیده.او در شهر کفاشی کوچکی داشت وروز و شبش را باوصله وپینه گیوه ونعلین مردم سر می کرد.وضع مالی اش خوب نبود اما آبرومندانه زندگی می کرد تا آنکه گرانی به جان شهر افتاد وکمر خیلی ها راخم کرد.سید کریم احتمالا از دهک های پایین زمانه خودش بود که خیلی زود کاسه چه کنم،چه کنم به دست گرفت.درنهایت دو دوتایش،چهارتا نشد ودر یکی از همان روزهایی که کفگیرش به ته دیک خورده بود،صاحبخانه از راه رسید وبه جرم عقب افتادن اجاره خانه،همه اسباب واثاثیه اش را جمع کرد وریخت وسط کوچه،از اینجا به بعد داستان را از زبان مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی بخوانید<یکی از مواردی که او امام زمان{عج)را دید روزی  بودکه صاحبخانه وسایلش راریخته بود توی کوچه.حضرت حجت به او گفت<اگر وصال ما را می خواهی،باید بر این مشکلات صبر کنی>.سید کریم هم جواب شیرینی داد وگفت:آقا جان !شما اهل بیت مصیبت زیاد دیده اید اما بلای مستاجری رانچشیده اید!امام با شنیدن شوخی سید تبسم کرد.این روزها خیلی ها مانند سید کریم داستان ما دغدغه معاش دارندو خرجشان برای دخل شان دهن کجی می کند.البته حالا به لطف مراجع قضایی و نیروی انتظامی بعید است که دیگر صاحبخانه ای مثل قدیم وسایل مستاجرش را بریزدوسط خیابان.اما خیلی ازما در این روزگار کرایه خانه وقسط قرضمان عقب افتاده ومدام برایمان اخطارنامه می آید که همین امروز و فردا چکتان را اجرا می گذاریم وحقوق ضامن را قطع می کنیم واز اینجور تهدیدات.زندگی قرار نیست همیشه روی خوشش را به ما نشان دهد و دست اندازهایی هم دارد که هر از گاهی آرامش وآسایش ما را به یغما می برد.در میان ائمه اطهار(ع)،بیشترین روایات اقتصادی از امام هشتم(ع)است و می توان بسیاری از بحران های مالی این روزگار رادر دو ساحت مردم وحاکمان چاره اندیشی کرد.مقام معظم رهبری چند سالی است که بر مسئله اقتصاد و به ویژه اقتصاد مقاومتی تاکید دارند و این موضوع رامی توان در نامگذاری سال ها نیز دریافت.
 
منبع  قدس فرهنگی  ویژنامه فرهنگ واقتصاد رضوی

وصایای آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی

اگر در راه سیر و سلوک، به جایى رسیده‏ ام، به برکت بیدارى شب و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است.
عقیق: آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیتی به پسرشان میفرمایند:

با تقوا به همه چیز می‌توان رسید. اگر در این راه – طى طریق – به سوى  خداوند، تقوا نباشد، ریاضت و مجاهدت را هرگز اثرى نیست؛ جز زیان، اثرى  ندارد و نتیجه‏ اى جز دورى از درگاه خدا نخواهد داشت. اگر آدمى یک چهله(چهل  روز) به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین بر باد رفته است.
در تمام عمرم، تنها یک روز نماز صبحم قضا شد. پسر بچه‏ اى  داشتم؛ شب آن روز از دست رفت. سحرگاه به من گفتند که این رنج فقدان را به  علت فوت نماز صبح، مستحق شده ‏اى؛ اینک اگر شبى، تهجد و شب‏ زنده‏دارى‏ ام  ترک گردد، صبح آن، انتظار بلایى را مى‏ کشم.
انجام امور مکروه، موجب پایین آمدن مقام بنده خدا مى‏ شود و به عکس، انجام  مستحبات، مرتبه او را ترقى مى ‏بخشد. بدان که اگر در راه سیر و سلوک، به  جایى رسیده‏ ام، به برکت بیدارى شب و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است؛ ولى اصل و روح همه اعمال، خدمت به سادات و فرزندان ارجمند رسول  خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و آله بوده است.
 
پی نوشت :
نشان از بی نشانها
منبع:جام

در نکوهش سوال

ای برادر تا می توانی دست حاجت پیش حق تعالی دراز
کن،ودرنزد لئیمان روزگار به جهت لقمه نانی آبروی خود مریز.
بدان که خلعت سلطان اگرچه عزیز است ،جامه خلقان(کهنه)از آن عزیزتر وخوان بزرگان اگر چه لذیذ است،خورده انبان خود بالذت تر.
 
سرکه ازدست رنج خویش وتره                  بهتر از نان کدخدا وبره
 
و ای عزیزاز عدم درهم(دینار) ،درهم مباش،ودین را به دنیا مده که در روز جزا گویند:دین آر،نه دینار.
حکما گفته اند:اگر آب حیات به آبرو فروشند دانا نخرد،که مردن به علت به اززندگی،به ذلت.
 
برای نعمت دنیا که خاک بر سر آن
                                        منه زمنت هر سفله بار برگردن
به یک دو روزه،رود نعمتش زدست ولی
                                       بماندت ابد الدهر عار بر گردن
 
پس ای جان من توکل بر خدا کن وقطع طمع از خلق کن واعتنائی به آنچه در دست ایشان است منما وبگو،
 
ما آبروی فقر وقناعت نمی بریم
                                        با پادشه بگوی که روزی مقدر است
  
منبع   پنجاه درس اخلاقی محدث قمی(اعلی الله مقامه)