نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

توصیه‌ از آیت‌الله بهجت(ره)درباره سیر و سلوک

توصیه‌ از آیت‌الله بهجت(ره)درباره سیر و سلوک
حضرت آیت‌الله بهجت(ره) از جمله سالکان و عارفان حقیقی طریق الهی است که توجه به توصیه‌های این فقید فرزانه می‌تواند راهی روشنگر را پیش‌روی انسان قرار دهد.
عقیق:حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی می‌آید:

1- اولین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟
- این که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام!

2- بهترین ذکر چیست؟
- بهترین ذکر، ذکری است که من می‌گویم؛ ذکر خدا عندالحلال و الحرام

3- چگونه می‌توان به عرفان دست یافت و عارف شد؟
اگر به آنچه می‌دانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است.

4- با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟
- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.

5- عده زیادی از شما تقاضای درس اخلاق دارند اگر برایتان امکان دارد درس اخلاق بگذارید تا ما از وجودتان بهره‌مند شویم؟
- کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟!

آقایی درس اخلاق می‌داد و جمعیت زیادی در درس او شرکت می‌کردند. اما بعد از مدتی استاد کلاس را ترک کرد. پرسیدم چرا؟ گفت: اثر نداشت، کار به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگویم که شما این کار را کردی و این گناه را مرتکب شدی تا اثر بگذارد و از آن دست بکشد. همچنین می‌گفت: نه در گوینده اثر دارد و نه در شنونده!

حال ما چنین است که واضحات از ما عمدا فوت شده است!
جناب عبدالمطلب در آخر گفت: «أنا رب الإبل، ان للبیت ربّا سیمنعه؛ من صاحب شتران خود هستم، خانه خدا (کعبه) صاحبی دارد که خود از آن حمایت می‌کند. ولی آخرین حرف او اولین حرف ماست.

ما نمی‌خواهیم طریقه تمام علما و سلف صالح را دنبال کنیم. شخصی نزد آقایی رفت و گفت: ذکری به من دستور دهید، آن آقا به او گفت: نماز بخوان ... همان نمازی که حضرت رسول(ص) می‌فرماید: نور چشم من در نماز است.

6- اگر کسی بخواهد به لحاظ معنوی به جایی برسد چه توصیه‌ای دارید؟
- اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی است اگر چه هزار سال عمر کند.

 

منبع:باشگاه

 

حق الناس

به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟
عقیق:امام صادق علیه السلام فرمودند: المومن اعظم حرمه من الکعبه: حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است. (بحارالانوار، ج 64، ص 71)

 
به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟!
 
دقت «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (زلزله/7) «مثقال ذره» یعنی وزن یک ذره هم اگر هست باید دقت کنیم. نباید بگوییم این چیزی نیست. اگر کسی گناه بکند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمی‌بخشد. گاهی وقت‌ها خدا گناهان کوچک را نمی‌بخشد. چون می‌گوییم که چیزی نیست. اما گاهی خدا ممکن است گناه بزرگ را ببخشد. ببینید یک مثال بزنم. این گچ چقدر وزن دارد؟ زیر یک مثقال، من اگر این گچ سبک را در سر شما بزنم. بعد بگویم: چیزی نیست. اِ... هم می‌زند و هم می‌گوید: چیزی نیست.
 
این را شما تا آخر عمرت نمی‌بخشی. اما اگر آمدم بروم پایم را روی پایت گذاشتم. بابا صد کیلو هستم. صد کیلو وزنم را روی پای شما گذاشتم. پای شما له شد. می‌گویم: معذرت می‌خواهم ببخشید. می‌گویید: طوری نیست برو! یعنی فشار صد کیلو را چون عذرخواهی می‌کنم، می‌بخشی. فشار یک مثقال را چون می‌گویم چیزی نیست نمی‌بخشی.

خانم این دو تا مو که بیرون است حرام است. برو بابا! مردم کل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا!به دو تا مو گیر نده. شاید آن بی‌حجاب را خدا ببخشد. این دو تا مو را نبخشد. چون می‌گوید: چیزی نیست. کسی گناه کند بگوید: چیزی نیست.
 
منبع:جام

حق الناس

به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟
عقیق:امام صادق علیه السلام فرمودند: المومن اعظم حرمه من الکعبه: حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است. (بحارالانوار، ج 64، ص 71)

 
به راستی چه کسی به خود جرأت می دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه، مومن به آسانی مورد توهین، تخریب و جسارت قرار می گیرد ...؟!
 
دقت «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» (زلزله/7) «مثقال ذره» یعنی وزن یک ذره هم اگر هست باید دقت کنیم. نباید بگوییم این چیزی نیست. اگر کسی گناه بکند و بگوید: این چیزی نیست، خدا این را نمی‌بخشد. گاهی وقت‌ها خدا گناهان کوچک را نمی‌بخشد. چون می‌گوییم که چیزی نیست. اما گاهی خدا ممکن است گناه بزرگ را ببخشد. ببینید یک مثال بزنم. این گچ چقدر وزن دارد؟ زیر یک مثقال، من اگر این گچ سبک را در سر شما بزنم. بعد بگویم: چیزی نیست. اِ... هم می‌زند و هم می‌گوید: چیزی نیست.
 
این را شما تا آخر عمرت نمی‌بخشی. اما اگر آمدم بروم پایم را روی پایت گذاشتم. بابا صد کیلو هستم. صد کیلو وزنم را روی پای شما گذاشتم. پای شما له شد. می‌گویم: معذرت می‌خواهم ببخشید. می‌گویید: طوری نیست برو! یعنی فشار صد کیلو را چون عذرخواهی می‌کنم، می‌بخشی. فشار یک مثقال را چون می‌گویم چیزی نیست نمی‌بخشی.

خانم این دو تا مو که بیرون است حرام است. برو بابا! مردم کل موهایشان بیرون است. حالا این دو تا!به دو تا مو گیر نده. شاید آن بی‌حجاب را خدا ببخشد. این دو تا مو را نبخشد. چون می‌گوید: چیزی نیست. کسی گناه کند بگوید: چیزی نیست.
 
منبع:جام

توکل بر خدا

 

خداوند میفرمایند:
به عزت و جلالم سوگند هرکس به غیر من امید ببندد آرزویش را ناکام میکنم ،لباس مذلت را نزد مردم بر او پوشانده و او را از درگاهم دور میکنم ،آیا در سختی ها به من امید بسته ، در حالی که سختی ها در دست قدرت من است؟آیا به غیر من دل بسته و بر در دیگران میکوبد و بدانها میاندیشد در حالی که کلید های درهای بسته در اختیار من است؟ و در من برای کسی که مرا بخواندگشوده است؟
کیست که در ناهمواریها به من امید بست و نا امیدش کردم ؟کیست که در امور مهم به من امید داشت و ناکامش ساختم ؟آرزو های بندگانم رانزدخویش نگاه داشته ام ولی گویی آنها از نگهبانی من خشنود نیستند !آسمانها را از فرشتگان پر کرده ام تا تسبیح مرا گویند و به آنان فرمان داده ام که درها را میان من وبندگانم نبندندولی آنان به گفته هایم اعتماد ندارند آیا کسی که به او دشواری رسیده نمیداند هیچکس جزمن و با اجازه من نمیتواند آن دشواری را برطرف کند ؟اورا چه شده که از من غافل است ؟