این روزها حتی دخترانمان کالای دست والدینشان گردیدند.چرا؟
هم وزن می بایست طلا یا سکه مهریه دختر خانم باشد و آقا داماد باید قبول کنند .چرا؟
چون دختر خاله یا دوست دختر خانم به اندازه وزنشون مهریه شون می باشد از این رو باید حتما اینطور شود و پدر و مادر هم حرفی یا برای گفتن ندارند یا شان و ارزش دخترشون رو می خواهند اینطوری بالا ببرند و انگار کالاست که سخت گیری می کنند .
چون دوستشون پزشکه حتما باید پسرشون پزشکی طی کنند که به قول مشهور کلاس داشته باشند..
دین و معرفت و سادگی انسانها را زیر پا می گذارند و گاه جواب رد می دهند به جوانی ..
جوان حاضر است وقت و زندگی خود را تلف کند که مدرک رنگی مثلا دکتری یا ارشد و یا...نصیبش شود تا شاید با آبرو به خانه بخت رود..
چرا؟
پس عمل به دستور قرآن کجا رفت؟
از خیلی ها تا می پرسند مگر دین و مذهبتان چیست؟ جواب می دهند مسلمان
صف اول هم هستند..
حج رفته..و کار خیر هم انجام داده اما یکی از آن کارهای خیرشون فرستادن دختر خانمشون یا آقا پسرشون به خانه بخت بوده -ببین چه بریز و بپاشی کرده که فرهنگ شده همه بریز و بپاش میکنند..
چرا دختر فراری ها زیاد شدند ؟
چرا جرم و فساد و بی بند و باری زیاده ؟
و چراهای زیادی که همه می دانند نیازی نیست اینجا قید کنم همه می دانند...
چون به هر قیمتی که شده چشم و هم چشمی هست باید به هر قیمتی که شده دختر خانم اون مقطع رو بگذرونند
و یا ...
باید کاری کنیم که نجات پیدا کنیم و آن هم فقط پیروی از کلام خدا و جانشینانش در زمین ..
تنها راه نجات
و مقابله با مسلمان نماها ..
آنهایی که اسمشون را گذاشتند مسلمان و اما خلاف آن عمل می کنند ..
کاش می شد واقعا عمل به دستورات اسلامی را اجرا کرد و دست خیلی ها را از مچ قطع کرد همانهایی که جلو باطل ایستادگی نمیکنند و باعث می شوند جوانها ی ما تا سن 40 سال مجرد بمانند وفقط به خاطر اینکه فرهنگ ساده زیستی را یاد نگرفتند ...
خدا به ما رحم کند..
نمی توانیم برنامه ریزی داشته باشیم مثلا از اول راهنمایی کنار درس نوجوان حرفه ای را هم به او یاد بدهیم که منتظر نشود 40 سالش شود که همه امکانات داشته باشد بعد مزدوج گردد..
فعلا این حقیر آرامشی در جوانان سراغ ندارم ..
می بایست متخصصین امر کار کنند
دست روی دست گذاشتن زندگی فرزندانمان را به تباهی خواهد کشید و امروز رو بس.
نام تو را همیشه ز عاشقان محرم شنیده ام حسین(ع)
درد تو را ز گلوی پاره اصغر ، شنیده ایم حسین(ع)
***
آن لحظه ای که عشق تو را ، تیرِ سه شعله میزدند
یارب کجا بوده اند مدعیان که به فریادش نرسیدند حسین(ع)
***
تو معنی عاشقی و شهامت و شهادتی در این سرا
من هم، عاشقی ات را ز روضه زینب شنیده ایم، حسین(ع)
***
پاکی و زلال، شبیه قطرهی شبنم ، بهتر ز باغ گُل
در ماه محرم همرنگ خون و دشت شقایفی،حسین(ع)
***
تو موج خون را دیدهای ، من فقط این وصف را شنیده ام
تو داغ اکبرع دیدهای و من فقط اینرا شنیده ام، حسین(ع)
***
اکنون که اندکیدر این زمان پرآشوب، آشنای راه گشتهام
رحمی بکن ، من عاشق راهت گشتهام حسین(ع)
***
کن تو شفاعتی جان مادرت در آن سرا ز من رو سیاه
حال ، دل باخته ام به دریای بیکرانت، حسین(ع)
شعر از : ایلیا