نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

ماجرای ولگردان خیابانی..جوانها مواظب باشید

به دختری که سوار ماشینم شد و موبایلم را دزدید زنگ زدم،گفت:دیر وقته،برو خونه،خانواده ات نگران می شن!

  ادامه مطلب ...

راز گریه در اسارت

چرا کمی رها نشویم ..

زمانی که نتوانی از زندگی لذت ببری و به خاطر نان مجبور باشی تا پاسی از شب را کار کنی به خاطر آسایش و رفاه افراد خانواده و خودت و همچنین مهم تر آبرویت و نتوانی ساعاتی را در اوج شور زندگی در کنار خانواده سپری کنی گاه به آرزوی نرسیدنی میرسی که خدا بال پروازی را به من بده تا عین یا کریمی دنبال دانه باشم . و از ته دل آرزو میکنی ای کاش یا کریمی بودی که فقط مشکلت غم نان بود که آن هم به وفور پیدا می‌شود کافیست پر بزنی و پر بزنی !

او غم آدما رو ندارد او در پی جاه و مقام و پول و قسط و زن و فرزند و هزار کوفت و زهر ماری که ما آدما برا خودمون درست کردیم نیست ..

یقین دارم از آفریننده اش هم  هر روز با صدای کو کو کو یاد می کند اما ما چی؟

تا چشم بر هم زدیم نصف عمرمان بر باد شد  یعنی به قول سالک دل آگاه :رجبعلی خیاط که به یکی از اساتید عرفان اسلامی که به سن شصت رسیده بود گفته بود راه عوضی رفتی و او دستی بر پیشانی میزند و افسوس میخورد ..

داشتم میگفتم ما چرا کمی رها نشویم ؟! چرا این همه گم شده ایم ؟

مگر غیر آن است که نوزادی به دنیا  می آید معبودش شیر مقوی را در پستان مادرش فراهم میکند فقط به طور غریزه یاد گرفته گریه کند اما در واقع غذایش آماده هست به هر چه که دلش بکشد میخورد و می مکد..

ظاهرا باید گریه کرد ..

چون نعمتهای خدا همین نزدیکی هاست..  باید گریه کرد .چه رازی در این گریه نهفته هست که خیلی از ما خبر نداریم ؟

و در نهایت چگونه باید زندگی کرد که بعد افسوس نخوریم؟

دانی که وقت آمدنت همه خندان و تو گریان             چنان زی که وقت رفتنت همه گریان و تو خندان

پس باید خندان بود چرا که پس هر گریه ای خنده ای نهفته است . و به راستی چه حکمت و رازی نهفته است که فقط سایه ها را میبینیم و بس..

حال دوستان می شود خندان هم بود  و طوری زندگی کنیم که وقت رفتن هم خندان باشیم ... 

 

چند لینک را هم در ضمن با نام چشم بصیرت داشتن ببینید و نظر دهید ممکنه حالتون یا بهتر بشه یا بد تر البته برا من نیست برا خودشونه ملاحظه بفرمایید 

یک  

دو 

سه   

چهار 

پنج 

شش