نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

نوشته ها و گزیده ها

گاه نوشته های علی احسانی مقدم

کبر،تق وا

وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام را تحویل دهند.
 فردی وارد شد و با لهجه ای ساده و روستایی پرسید :
کرم ضد سیمان دارین ؟
فروشنده با لحنی تمسخرآمیزپرسید:
کرم ضد سیمان ؟ بله که داریم .
کرم ضد تیر آهن و آجر هم داریم حالا ایرانیشو میخواهی یا خارجی ؟اما گفته باشم خارجیش گرونه ها
مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت :
از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده ؛ نمی‌تونم صورت دخترمو ناز کنم ؟؟؟ اگه خارجیش بهتره خارجی بده .
متصدی داروخانه لبخند روی لباش یخ زد...
چه حقیر و کوچک است آن کسی که به خود مغرور است !
چرا که نمی‌داند بعد از بازی شطرنج ؛شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می‌گیرند . جایگاه شاه و گدا - دارا و ندار قبر است .
تقواست که سرنوشت ساز است ....
برای رسیدن به کبریا باید نه «کبر» داشت نه «ریا».....
مواظب باشیم که تقوا با یک «تق» ؛«وا» نرود...